این سکه مال شماست؟

آیدا احدیانی
aida_ahadian@yahoo.com


سرخ پوست بود. زیر میز دیدمش. هر دو همزمان برای برداشتن یک لونی * به زیر میز رفته بودیم. ساعت سه بعد از ظهر توی یکی از این رستورانهای گه زنجیره ای آمریکای شمالی. گفت : سکه شماست ؟ منهم همین سوال را کردم. سکه را بر نداشتم. او بر داشت. روی میز سکه را می چرخاند. فکر کردم چینی است. بخاطر چشمهاش که مثل مغولها ریز بود و گونه های برجسته اش. چیزی نگفتم.
او گفت : من سرخپوست هستم.
گفتم : ok .
گفت : تو مال کجا هستی ؟
گفتم : قبلا مال جایی نبودم , ولی الان دو سال است , که کانادای ام . سکه را چرخاند. صورت ملکه سسی شد. گفت : یک اشغالگر جدید.
بهش نگفتم , که نه تنها من که دوسال کانادایی شدم , بلکه خود کانادایی های دویست ساله هم, از این مزخرفات خسته شده اند. از اینکه سیصد ساله که یک سری آدم با پوست و پر و الان با شلوار جین و تی شرت دایم از سرزمین ما , سرزمین ما حرف میزنند. سیب زمینی را توی سس زدم. سکه را چرخاند.
گفت : من با یک خوک ازدواج کرده ام .
گفتم : ok
گفت : از آن ایرلندیهای کثیف , که همیشه مستند.
گفتم : من باید بروم سر کار.
لونی را چرخاند. گفت : اگر بخاطر بچه هام نبود...
جمله عجیبی نبود . این را قبلا از مادرم شنیده بودم . ولی اینجا که بچه ها به مادر می رسند! گفتم : اسکیمو ها هم سرخپوستند؟
گفت : برو دیرت می شود. این مال تو من دیگر لازمش ندارم.
لونی را برداشتم. هفته بعد که عکسش را توی روزنامه , بین جنازهای پیدا شده , دیدم , فکر کردم باید این اطلاعات را به شما بدهم . نمی دانم اطلاعات من کمکی به شما می کند که هویت او مشخص بشود یا نه. شاید هم اشتباه می کنم و این عکس او نباشد. ولی خوب مگر چند تا سرخپوست با خوک زندگی می کنند!
آیدا
دهم آوریل دوهزارو چهار
کانادا

* سکه یک دلاری
 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

31393< 7


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي